ارائه چارچوب مفهومي براي اندازه گيري سرمايه ساختاري در دانشگاه
محورهای موضوعی : مديريت تکنولوژيعليرضا قزل 1 * , مجيد رمضان 2 , محمدرضا زاهدي 3
1 - دانشگاه علامه طباطبائي
2 - مالک اشتر
3 - دانشگاه صنعتی مالک اشتر
کلید واژه: سرمایه فکری, سرمایه ساختاری, سرمایه زیرساختاری, سرمایه تحقیق و توسعه, سرمایه زیرساخت دانش.,
چکیده مقاله :
در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها براساس دانش زندگی میکنند و میميرند و موفقترين سازمانها، آنهايي هستند که از اين دارائی ناملموس به نحو بهتر و سريعتری استفاده میکنند. سازمانها آگاه هستند که دانش با ارزشترین و راهبرديترين منبع در محیط کسب و کار امروزی است. همچنین امروزه، رویکرد مدیریت دانش و سرمایه فکری به عنوان معیاری برای دانشگاهها تبدیل شده که وظیفه و هدف اصلی آنها تولید و انتشار دانش میباشد. مدیران میدانند که اگر به دنبال دستیابی به مزیت رقابتی هستند، ناگزير به اداره فرایند یادگیری و اندازهگیری نتایج آن هستند. "سرمايه فكري" ديدگاه و مفهوم جديدي است كه ميتواند به مقابله با موانع و مشكلات نظام موجود آموزش عالي كشور بپردازد. سرمايه فكري، كليد موفقيت سازمانهاي دانايي محور ـ از جمله دانشگاهها ـ محسوب ميشود. رؤسا و مديران دانشگاهها براي تزريق روحيه نشاط و پويايي و ايجاد ارزشهاي علمي و اجتماعي در محيطهاي دانشگاهي بايد بتوانند سرمايههاي فكري زير مجموعه خود را به درستي شناسايي و ارزشگذاري كرده و آنها را در همه ابعاد اداره نمايند. با این حال، در چند سال اخیر، مسأله کمی کردن ارزش عناصر سرمایه فکری همواره مورد سؤال بوده است. به همین دلیل، در این مقاله با استفاده از روش مروری و بررسی چارچوبهای مختلف ارائه شده در این زمینه مؤلفهها و شاخصهای مناسب جهت اندازهگیری سرمایه ساختاری به عنوان یکی از ابعاد اصلی سرمایه فکری که کمتر مورد توجه قرار گرفته، بیان شده است که در نتیجه سه بعد سرمایه زیرساختاری، سرمایه تحقیق و نوآوری و سرمایه زیرساخت دانشی، هشت مؤلفه و 50 شاخص برای اندازهگیری این مؤلفهها به دست آمد.
In a knowledge-based economy, products and companies live and die on information and the most successful companies are the ones who use their intangible assets better and faster. Organizations are aware that knowledge is their most valuable and strategic resource in the present business environment. Knowledge management and intellectual capital approaches have become critical for universities, mainly due to the fact that universities’ main goals are the production and knowledge dissemination. Managers know they have to manage the process of learning and measure its outcomes and knowledge-based organizational resources, if they want to be competitive. Intellectual capital (IC) is a new approach which helps us face with barriers and problems of higher education system. It is the key successful element for knowledge-based organizations such as universities-. The managers of universities have to identify their IC, measure and manipulate it effectively. However, in the past few years, the problem of quantifying and accounting the value and explaining the components of the organization’s intellectual capital it has been questioned. Thus, this research tries to present indicators to measure structural capital (as one of the main parts of intellectual capital) by reviewing different frameworks in this field. At the end, we identified three Dimensions including Infrastructural Capital, Research and Development Capital, Knowledge Infrastructural Capital, using eight components and 50 indicators to measure these parameters.