رويکردهاي مديريت دانش و الگوهاي شكافهاي دانشي در عصر فناوري
محورهای موضوعی : مديريت دانشحسین رحمان سرشت 1 , نسترن سیمار اصل 2 *
1 - استاد دانشکده مدیریت و حسابداری
2 - -
کلید واژه: رویکرد مدیریت دانش, اقتصاد دانش محور, شکاف دانشي, رويکرد سيستمي, رويکرد مکانيکی, رويکردشايستگي کليدي, فرهنگي/ رفتاري,
چکیده مقاله :
در اقتصاد دانش– محور، قابليت کسب دانش و توسعه، تسهيم و کاربرد آن در سازمانها ميتواند منجر به خلق مزيت رقابتي پايدار براي آنها شود. به نظر ميرسد نخستين گام ورود به دنياي مديريت دانش، بررسي رويکردهاي موجود در رابطه با آن باشد. پس از آن بررسي شکافهاي مديريت دانش، لازم و ضروري به نظر ميرسد، زيرا ناتواني سازمانها در شناسايي و برطرف کردن اين شکافها پيش از پياده سازي برنامههاي مديريت دانش، تاثيرات نامطلوبي بر مرحله پياده سازي آن ميگذارد. در اين مقاله، ابتدا، شرح کوتاهي از مديريت دانش و ضرورت پياده سازي آن بر اساس مقايسه آمار و ارقام کشورهاي پيشرو در مديريت دانش و شاخصهاي اقتصادي آنها ارائه شده است. همچنين در راستاي توجيه ضرورت مديريت دانش، به مقايسه ميزان سرمايه گذاري شرکتهاي پيشروي جهاني در فعاليتهاي تحقيق و توسعه به عنوان شاخصي از مديريت دانش با سودآوري و درآمد آنها پرداخته شده است. در بخش بعد، وضعيت رشد دانش در ايران از طريق ارائه رتبه ايران در رابطه با توليد علم در مقايسه با شانزده کشور ديگر ارائه شده است. در ادامه، پس از توضيح مختصري در رابطه با اقتصاد دانش- محور، کشورهايي با سطوح درآمدي بالا، از نظر رتبه اقتصاد دانش- محور با کشورهايي با سطح درآمد پايين و متوسط مقايسه شدهاند. در بخش بعد، پيشينه مديريت دانش و سپس رويکردهاي مديريت دانش شامل رويکردهاي مکانيکي، سيستمي، مبتني بر شايستگيهاي کليدي و رفتاري- فرهنگي و در نهايت، دو الگوي شکافهاي مديريت دانش شامل الگوي لاوريچ و پيرس( Lovrich, Pierce, 1984) و الگوي شکافهاي دانشي لين و همکارانش( Lin et al., 2005) ارائه شده است. در بخش نتيجه گيري، اولويت اتخاذ رويکردهاي سيستمي، فرهنگي / رفتاري و مبتني بر شايستگيهاي کليدي بر اتخاذ رويکرد سنتي مکانيکي و همچنين قابليت کاربرد مدل مبتني بر شرايط اجتماعي-اقتصادي و انگيزشي افراد در سطح کلان و مدل مبتني برشش شکاف مديريت دانش در سطح خرد عنوان شده است.
s that the first step to enter the world of knowledge management is analyzing different knowledge management (KM) approaches. Then it would be essential to identify knowledge management gaps, because organizations weakness at identifying and bridging these gaps before implementing knowledge management plans will obviously lead to unreasonable effects. In this paper, at first, a summary of knowledge management concept and the necessity of its implementation in organizations are presented. Also, a comparison has been made between R&D expenditure and revenue and profitability of the global leading companies. In the next section, the knowledge production rank of Iran among 16 countries is presented in order to demonstrate Irans position according to knowledge growth. Then KM approaches including mechanistic, systemic, core competencies and behavioral-cultural and two models of knowledge management gaps including Pierce and Lovrichs (1984) and Lins (2005) model are discussed. In conclusion, the priority of adopting systematic, behavioral/cultural & core competencies approaches in contrast to traditional mechanistic approach is discussed. It is also mentioned that the 1st model is appropriate to be applied in macro level where as it will be appropriate to apply the 2nd model in micro level.