امروزه اهمیت کسبوکارهای نوپای کشاورزی بیش از هر زمان دیگری است و برای رسیدن به این مهم، فراهمکردن محیط و شرایط مناسب کسبوکارهای نوپا ضروری است. هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیت کسبوکارهای نوپای کشاورزی بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش اجرا، چکیده کامل
امروزه اهمیت کسبوکارهای نوپای کشاورزی بیش از هر زمان دیگری است و برای رسیدن به این مهم، فراهمکردن محیط و شرایط مناسب کسبوکارهای نوپا ضروری است. هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیت کسبوکارهای نوپای کشاورزی بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش اجرا، توصیفی- پیمایشی بود که با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی 11 نفر از خبرگان دانشگاهی بودند که به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند و در مرحله کمی، کلیه کارشناسان کسبوکارهای نوپای کشاورزی کشور به تعداد 200 نفر بودند که حجم نمونه مطابق جدول كرجسي و مورگان 132 نفر تعیین و براي نمونه گيري از روش تصادفی ساده استفاده شد. برای شناسایی عوامل از روش دلفی و برای تحلیل روابط متغیرها از روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار Smart PLS3 استفاده شده است. نتایج نشان دادند عوامل مؤثر بر موفقیت کسبوکارهای نوپای کشاورزی، شامل 51 مؤلفه در قالب 9 بعد (تواناييهاي فردي، منابع انساني، عوامل محيطي، فعاليتهاي بازاريابي، مسائل مالي، توسعه محصول، رضايت مشتريان، استراتژی، شبكهسازي) میباشند. همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان دادند تواناييهاي فردي (317/0)، منابع انساني (356/0)، عوامل محيطي (438/0)، فعاليتهاي بازاريابي (378/0)، مسائل مالي (404/0)، توسعه محصول (399/0)، رضايت مشتريان (415/0)، استراتژی (329/0)، شبكهسازي (426/0) بر موفقیت کسبوکار های نوپای کشاورزی تأثیر مثبت و معنیدار دارند. در نهایت میتوان گفت: موفقیت کسبوکارهای نوپای کشاورزی یک راهبرد مهم برای پیشبرد صنعت کشاورزی بهشمار میرود.
پرونده مقاله
تعامل بازاریابى و کارآفرینى در دهة اخیر، بخش مهمى از تحقیقات بازاریابى را به خود اختصاص داده است. بازاریابى مطالب زیادى براى ارائه به کارآفرینى دارد .بازاریابی کارآفرینانه مفهومی است که از سطح اشتراک دو حوزه بازاریابی و کارآفرینی به وجود آمده است. بازاریابی کارآفرینانه چکیده کامل
تعامل بازاریابى و کارآفرینى در دهة اخیر، بخش مهمى از تحقیقات بازاریابى را به خود اختصاص داده است. بازاریابى مطالب زیادى براى ارائه به کارآفرینى دارد .بازاریابی کارآفرینانه مفهومی است که از سطح اشتراک دو حوزه بازاریابی و کارآفرینی به وجود آمده است. بازاریابی کارآفرینانه در حوزه کسب و کار برخط فرآیندی همواره درحالرشد است و حوزههای آن نیز روزبهروز گستردهتر میشود. بازاریابی کارآفرینانه نیازمند مقیاس معتبر و قابلاتکا برای سنجش ابعاد و عوامل زیربنایی در هر نوع محیط کسبوکار است که ایجاب میکند به صورت اصولی و مطابق با روشهای علمی انجام شود. لذا با فهم این موضوع، با انجام این تحقیق در پی شناسایی مولفه ها و عوامل بازدارنده به کمک روش فراترکیب هستیم. مقالات و پژوهش های در نظر گرفته از میان مقالات و کتب مطالعه شده، با استفاده از روش ﻣﻬﺎرتﻫﺎي ارزﯾﺎﺑﯽ ﺣﯿﺎﺗﯽ(CASP)، در نظر گرفته شدند و از طریق روش ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﻨﺎدي شاخص های اصلی استخراج شدند و با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای تجمیع و خوشه بندی لازم انجام شد سپس در قالب مفهوم و مولفه ها تنظم شدند. نتایج نشان داد که عوامل بازدارنده بازاریابی کارآفرینانه شامل دو مولفه اصلی عوامل داخلی (آشفتگی محیط، مشکلات دولتی، سهم بازار محدود، عدم تعهد مشتری، تغییر فنآوری، و مشکلات بازار) و عوامل خارجی (چالش های مدیریتی، موانع انسانی، کمبود منابع، و محدودیت ها) طبقه بندی می شوند.
پرونده مقاله
امروزه با رشد فناوری اطلاعات، تشخیص چهره یک مساله چالش برانگیز در زمینه تجزیه و تحلیل تصویر و بینایی رایانه است و به همین دلیل در چند سال گذشته به خاطر کاربردهای فراوان در حوزه های مختلف مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. روش های زیادی برای پیاده سازی این فناوری مورد استف چکیده کامل
امروزه با رشد فناوری اطلاعات، تشخیص چهره یک مساله چالش برانگیز در زمینه تجزیه و تحلیل تصویر و بینایی رایانه است و به همین دلیل در چند سال گذشته به خاطر کاربردهای فراوان در حوزه های مختلف مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. روش های زیادی برای پیاده سازی این فناوری مورد استفاده قرار می گیرد، اما روش کلی بر مبنای مقایسه مشخصه های خاصی از چهره افراد با یک پایگاه داده یا مجموعه اطلاعاتی از پیش ذخیره شده ( که می تواند حاصل نمونه گیری از چهره افراد باشد) است. فناوری های مبتنی بر بیومتریک در سالهای اخیر به عنوان امیدوارکننده ترین گزینه برای تشخیص هویت افراد، شناخته شده اند. به منظور پیاده-سازی تشخیص چهره از روش های متفاوتی استفاده می شود. در این مقاله، مروری بر برخی از روش های شناخته شده پردازش تصویر انجام می شود و مزایا و معایب طرح های ذکر شده در آن بررسی شده است. همچنین فناوری های پیاده سازی سیستم های تشخیص چهره معرفی می گردد. سپس الگوریتم های تشخیص چهره بر اساس مشخصه های بیومتریک دسته بندی و معرفی می شوند. علاوه بر این، ضمن معرفی الگوریتم های مدل سلسله مراتبی و ایکس، مدل سلسله مراتبی باینری و ایکس، به بیانِ مفهوم ساختار تشخیصِ چهره ی عمیق، پرداخته شده است و برخی از جدیدترین الگوریتم های تولید شده برای این منظور ذکر شده است. در پایان، برخی از مهم ترین موارد کاربرد سیستم های تشخیص چهره مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این مقاله، معرفی و بیان الگوریتم های یادگیری عمیق در تشخیص چهره و بیان چالش های موجود می باشد.
پرونده مقاله
امروزه جامعهای ميتواند در مسير توسعه، حركت روبهجلو و با شتابي داشته باشد كه با ايجاد بسترهاي لازم خود را به دانش و مهارت كارآفريني مولد تجهيز كند تا با استفاده از اين توانمندي ارزشمند، ساير منابع جامعه را بهسوی ايجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مديريت و هدايت كنند. ترو چکیده کامل
امروزه جامعهای ميتواند در مسير توسعه، حركت روبهجلو و با شتابي داشته باشد كه با ايجاد بسترهاي لازم خود را به دانش و مهارت كارآفريني مولد تجهيز كند تا با استفاده از اين توانمندي ارزشمند، ساير منابع جامعه را بهسوی ايجاد ارزش و حصول رشد و توسعه، مديريت و هدايت كنند. ترویج کارآفرینی به یک اکوسیستم نیاز دارد. چنین سیستمی به درجه بالایی از تعامل نیاز دارد که شامل نهادها، افراد و فرایندهایی است که با هدف ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری کارآفرینانه که به متقابل سودمند و خودمختارند کار میکنند. هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش شتابدهندهها در توسعه اکوسیستم کارآفرینی با استفاده از رویکرد نوآوری باز میباشد. طرح این پژوهش بهصورت کیفی(مطالعه موردی چندگانه) بوده و ازنظر روش پژوهش، کاربردی است. ازاینرو با 20 نفر از نیروی انسانی اصلی مراکز شتابدهنده شهر کرمانشاه مصاحبههای نیمه ساختاریافتهای انجامشده است که با استفاده از روش نمونهگیری قضاوتی این افراد انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، نقش مراکز شتابدهندههای تجاری بر توسعه اکوسیستم کارآفرینی با استفاده از رویکرد نوآوری باز در دو بخش پیش از توسعه شرکت نوپا و پس از توسعه شرکت نوپا شناسایی و موردبررسی قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که شتابدهندهها با ایجاد یک شبکه هماهنگ میان عاملین اکوسیستم استارتاپ و اکوسیستم کارآفرینی و شرکا آنها، ایجاد روابط مبتنی بر ارتباطات عمودی و افقی مشترک میان عاملین اکوسیستم، ایجاد ارزش در مشارکتها و برنامههای از پیش تعیینشده و ایجاد شبکه ارتباطی میان عاملین اکوسیستم با شبکهها و شرکتهای خارج از اکوسیستم، نقش خود را در توسعه اکوسیستم کارآفرینی ایفا میکنند.
پرونده مقاله
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها چکیده کامل
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها در استارت آپ ها استفاده از اقتصاد مشارکتی است. اقتصاد مشارکتی در استارت آپ های B2C باعث استفاده بهتر از امکانات و منابع می شود و به آنها جهت کاهش هزینه های مبادله و ارتقاء بهره وری کمک می نماید. بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تجارت الکترونیک B2C با تاکید بر اقتصاد مشارکتی در استارت آپ ها بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی میباشد. در گام اول عوامل مؤثر بر اساس تحلیل محتوا و مصاحبه با 15 نفر از خبرگان دانشگاهی، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 14 مؤلفه در قالب 3 بعد (تکنولوژی، اجتماعی و اقتصادی) بود. سپس در گام دوم ابعاد شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری سطحبندی و با تحلیل میکمک خوشهبندی شدند که برای تحلیل از نرمافزار اکسل استفاده شد. نتایج ساختاری تفسیری نشان داد مؤلفهها در 10 سطح قرار دارند، همچنین تحلیل میکمک نشان داد، مؤلفه های (اعتماد- همکاری-محصول- کیفیت ارتباط- فاکتور اقتصادی) در خوشه وابسته، مؤلفه های (قابلیت استفاده وب سایت- دسترسی- تعهد- اشتراک گذاری اطلاعات-کیفیت اطلاعات) در خوشه پیوندی و مؤلفه های (ارزش اجتماعی- امنیت- زیرساخت- سفارشی سازی) نیز در خوشه مستقل قرار گرفتهاند.
پرونده مقاله
جهانی سازي و فرایند هاي تکنولوژي پرسرعت، از طریق فناوري اطلاعات، سازمانهای خدماتی در بخشهای خصوصی و عمومی را براي رقابت در خدمترسانی جدید تحتفشار مضاعف قرار داده است. در اقتصادهاي توسعه یافته بخش خدمات مسئول بیشترین رشد اشتغال و ارزشافزوده است. درنتیجه مطالعات گستر چکیده کامل
جهانی سازي و فرایند هاي تکنولوژي پرسرعت، از طریق فناوري اطلاعات، سازمانهای خدماتی در بخشهای خصوصی و عمومی را براي رقابت در خدمترسانی جدید تحتفشار مضاعف قرار داده است. در اقتصادهاي توسعه یافته بخش خدمات مسئول بیشترین رشد اشتغال و ارزشافزوده است. درنتیجه مطالعات گسترده تر در زمینه توسعه خدمات جدید و عوامل تأثیرگذار بر آن مهم تر از پیش جلوه میکند. از سویی دیگر خلق مشترک ارزش، مفهومی جدید در کسبوکار، بازاریابی و نوآوری سازمانها محسوب میشود که باهدف ایجاد مزیت رقابتی برای حفظ بقای سازمانها، موردتوجه قرارگرفته است. خلق مشترک ارزش درواقع فرایند ایجاد ارزش از طریق تعاملات سازمانها با سایر سازمانها، کارکنان، مشتریان و دیگر شرکا در بازار است و امروزه مورد توجه مدیران سازمانهای خدماتی ازجمله در صنعت بانکداری و بیمه که از ارکان محوری اقتصاد کشورها محسوب می شوند، قرارگرفته است. پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدلی باهدف بررسی تأثیر خلق مشترک ارزش بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر توسعه خدمات جدید، بررسی تأثیر هماهنگی درون سازمانی بهعنوان عامل میانجی بین دو متغیر خلق مشترک ارزش و توسعه خدمات جدید و همچنین متغیر تجربه فناوری بهعنوان تعدیلکننده هماهنگی درونسازمانی در 41 شعبه از شعب مرکزی بانکها و بیمه های شهرستان بروجرد انجام گرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی با استراتژی پیمایشی میباشد. دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوریشده و همچنین از روش معادلات ساختاری بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها استفادهشده است. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که خلق مشترک ارزش هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم تأثیر مثبت و معناداری بر توسعه خدمات جدید دارد همچنین نقش میانجی گری هماهنگی درونسازمانی و تعدیلگری تجربه فناوری نیز تأیید شد.
پرونده مقاله
امروزه بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی یکی از دغدغههای دولت است که کلید حل آن در دانشگاهها میباشد. از این رو هدف این پژوهش ارائه الگوی کارآفرینی دانشگاهی قابلیت محور بود. این پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه دادهبنیاد میباشد. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی چکیده کامل
امروزه بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی یکی از دغدغههای دولت است که کلید حل آن در دانشگاهها میباشد. از این رو هدف این پژوهش ارائه الگوی کارآفرینی دانشگاهی قابلیت محور بود. این پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه دادهبنیاد میباشد. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی حوزه کارآفرینی بودند که به روش هدفمند انتخاب گردیدند. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه عمیق جمعآوری گردید که در مصاحبه 15ام اشباع نظری حاصل گردید. متن مصاحبهها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. برای بررسی اعتبار یافتهها اقدامات درگیري طولانی مدت و مشاهده مداوم، بازبینی توسط مشاركتكنندگان، بررسي همكار و تکنیک مثلثسازي انجام گرفت و براي ارزيابي قابل اتكا بودن از معيار قابليت اعتبار، انتقالپذيري، اتكاپذيري و تأييدپذيري استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد شرايط علّي شامل عوامل ساختاری، عوامل نوآورانه، عوامل حمایتی و عوامل محیطی؛ شرایط مداخلهگر شامل سیاستگذاری، وابستگی دانشگاه به منابع مالی و دسترسی به بازار بینالملل؛ شرایط زمینهای شامل ارتقاء زیرساختها در دانشگاه، توسعه چشمانداز سیستمی کارآفرینی دانشگاهی، زمینهسازی فرصتهای کارآفرینانه، توزیع بهینه منابع مالی براي انجام کسبوکار و زمینهسازی فرآيند تحقیقات و تجاریسازی در دانشگاه میباشد. راهبردها شامل تدوین چشمانداز فعالیتهای کارآفرینانه، تلفیق دانش تئوریک و دانش تجربی مرتبط با کارآفرینی، تعامل مناسب میان دانشگاه و صنعت، تدارک استانداردهاي کارآفرینانه توسط برنامههای بلندمدت و ایجاد دفتر اخذ مجوز فناوری منجر به پیامدها شامل بهبود تجاریسازی یافتههای دانشگاهی، ایجاد مراکز رشد و فناور، اشتغالزایی مبتنی بر روحیه کارآفرینی، رشد فعالیتهای کسبوکار دانشمحور و نهادینه شدن روحیه کارآفرینی در بین مدیران، کارکنان، دانشجویان و استادان میشود.
پرونده مقاله