بر اساس نظر بسياري از اقتصاددانان، شکاف قابل توجه درآمد سرانه مابين کشورهاي توسعهيافته و درحال توسعه ناشي از شکاف قابل توجه فناوري مابين آنان است. بر اساس نتايج مطالعات تجربي، کشورهاي در حال توسعه ميتوانند از کانال جريان ورودي سرمايهگذاري مستقيم خارجي اقدام به کاهش ش چکیده کامل
بر اساس نظر بسياري از اقتصاددانان، شکاف قابل توجه درآمد سرانه مابين کشورهاي توسعهيافته و درحال توسعه ناشي از شکاف قابل توجه فناوري مابين آنان است. بر اساس نتايج مطالعات تجربي، کشورهاي در حال توسعه ميتوانند از کانال جريان ورودي سرمايهگذاري مستقيم خارجي اقدام به کاهش شکاف فناوري نمايند. زيرا بنگاههاي چند مليتي وارد شده به اقتصادهاي ميزبان، به طور نسبي از فناوري مدرنتري نسبت به بنگاههاي داخلي بهرهمند هستند. البته بايد خاطرنشان ساخت سرريز فناوري سرمايهگذاران خارجي تابع ظرفيت جذب سرريز فناوري در اقتصاد داخلي است. ظرفيت جذب فناوري در اقتصاد داخلي نيز تابعي از متغيرهاي متعددي است که در اين مطالعه، سرمايه انساني مدنظر قرار گرفته است. باتوجه به نقش تعيينکننده بخش صنعت در اقتصاد جهاني، هدف مطالعه حاضر بررسي اثرات سرريزي سرمايهگذاري خارجي از منظر فناوري بر عملکرد بخش صنعت اقتصاد ايران طي دوره 8831-4731 در قالب برنامههاي توسعه اقتصادي است. نتايج اين مطالعه حاکي از آن است که طي برنامه دوم توسعه ارتباط قوي ميان ارتقاي سرمايه انساني (معيار ظرفيت جذب)، جذب سرمايهگذاري خارجي، اثرات سرريزي و عملکرد صنعت وجود ندارد. در حالي که طي برنامه سوم توسعه رابطه فوق محسوس بوده که از دلايل آن ميتوان به الزامات سياستي اين برنامه، در خصوص ارتقاي نقش تحقيق و توسعه در سطح کلان اقتصادي و تصويب قانون جديد حمايت و گسترش سرمايهگذاري مستقيم خارجي در سال 1831 و اجراي سياست کاهش انحصارات و تصديگري دولت در اقتصاد اشاره کرد. شايان ذکر است، طي برنامه چهارم توسعه، اگر چه ارتباط مذکور نسبت به برنامه دوم توسعه بهتر و مناسبتر بوده است ولي نسبت به برنامه سوم عملکرد ضعيفي داشته است که از دلايل آن ميتوان به عدم تناسب بين اعتبارات پژوهشي و تعداد پژوهشگران و مصرف اعتبارات پژوهشي در امور جاري دستگاههاي اجرايي، نبود امنيت سرمايهگذاري و اتخاذ سياستهاي ناکارآمد در حمايت از صنايع داخلي اشاره کرد. در مجموع ميتوان بيان داشت ارتباط فوق در بخش صنعت طي دوره مذکور محسوس و قابل دفاع نبوده است.
پرونده مقاله
ارتقای بهره وری نیرویکار یکی از اهداف اصلی بنگاه های اقتصادی است و شناخت عوامل موثر بر آن همواره از سوی اقتصاددانان مورد تأکید بوده است؛ از مهمترین عوامل موثر بر ارتقای بهرهوری نیروی کار میتوان به توسعه کارآفرینی اشاره داشت؛ بهطوریکه کارآفرینی با سوق جامعه به سمت تغ چکیده کامل
ارتقای بهره وری نیرویکار یکی از اهداف اصلی بنگاه های اقتصادی است و شناخت عوامل موثر بر آن همواره از سوی اقتصاددانان مورد تأکید بوده است؛ از مهمترین عوامل موثر بر ارتقای بهرهوری نیروی کار میتوان به توسعه کارآفرینی اشاره داشت؛ بهطوریکه کارآفرینی با سوق جامعه به سمت تغييرات تکنولوژیکی و مبتكرانه، شرایط لازم برای تبدیل دانش جديد به خدمات و محصولات جديد و نهایتا بهرهوری بالای نیروی کار را فراهم می کند. با توجه به اهمیت این مسئله، تحقیق حاضر براساس داده های سال 2011 و 2012 به بررسی تاثیر توسعه کارآفريني بر بهرهوري نيرويکار در دو گروه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته با استفاده از روش رگرسیون GLSپرداخته است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که در هر دو گروه کشورهای مورد بررسی، سرمایه ی انسانی تاثیر نسبتاً برابری در ارتقای بهرهوری نیروی کار دارد حال آنکه درخصوص تأثیر سرمایه فیزیکی سرانه بر بهرهوری نیروی کار تفاوت قابل ملاحظهای وجود دارد. شایان ذکر است، شاخص کلی کارآفرینی، نگرش کارآفرینی و فعالیت کارآفرینی بر ارتقای بهرهوری نیرویکار کشورهای درحالتوسعه وتوسعهیافته تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ همچنین، تأثیر شاخص انگیزه کارآفرینی بر ارتقای بهرهوری نیروی کار مثبت است و معنادار نیست. نتایج این مطالعه نشان میدهد که مولفه ها ی مربوط به دو شاخص نگرش و فعالیت کارآفرینی در گروه کشورهای در حال توسعه از سطح تاثیرگذاری پایین تری بر بهره وری نیروی کار نسبت به کشورهای توسعهیافته برخوردار هستند.
پرونده مقاله