تغییر پیوسته یکی از مفاهیم اساسی و کارکردی در سازمانهایی است که در قرن حاضر فعالیت میکنند؛ سازمانهايی که در محیطی بسیار فعال و پویا در حال انجام فعالیت هستند و همواره با تهدیدهایی رو به رو میشوند که در صورت عدم پاسخگويی سریع به آنها، بیشک از دایره فعالیت و بقاء باز چکیده کامل
تغییر پیوسته یکی از مفاهیم اساسی و کارکردی در سازمانهایی است که در قرن حاضر فعالیت میکنند؛ سازمانهايی که در محیطی بسیار فعال و پویا در حال انجام فعالیت هستند و همواره با تهدیدهایی رو به رو میشوند که در صورت عدم پاسخگويی سریع به آنها، بیشک از دایره فعالیت و بقاء باز خواهند ماند. در این راستا، بیشک ميتوان گفت، سازمانهایی ميتوانند به موفقیت دست یابند که از رویکردها و راهبردهای جدید همچون مفهوم چابکی استفاده میکنند. چابکی از جمله راهبردهای بسیار کلیدی در راستای دریافت سریع نیازهای مشتریان و ارائه پاسخ مناسب به آن در کوتاهترین زمان ممکن است. چابکی مفهومی است که ميتواند به عاملی اساسی در راستای برخورد و مدیریت محیطهای سازمانی با ویژگیهای تغییرات پیوسته و همراه با عدم اطمینان تبدیل شود و سازمانها کمک کند تا بتوانند به اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابند. از این رو و با توجه به اهمیت این مسأله، هدف این مقاله بررسی مفهوم چابکی و مؤلفههای تأثیرگذار بر آن در محیطهای سازمانی است. در این راستا، این تحقیق با استفاده از روش کتابخانهای و مروری بر کلیه مقالات مرتبط با حوزه چابکی از سال 2000 به بعد، به بررسی عوامل مؤثر بر چابکی و چابکسازی سازمانها پرداخته و در انتها چارچوبی نظری و مفهومی را برای سازمانها ارائه مینماید. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است. در این تحقیق در ابتدا کلیه شاخصهای مؤثر استخراج گردیدند و در انتها نیز کلیه شاخصها با استفاده از روش دلفی در دو دور، کلیه شاخصها با استفاده از مؤلفههای مدل اسکاپ طبقهبندی گرديدند. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که براساس مطالعه مدلها و مقالات حوزه چابکی، الگوی مفهومی چابکی سازمان دربرگیرنده 5 مؤلفه اساسی به صورت زیر است: عوامل سازمانی، عوامل انسانی، عوامل راهبردي و عوامل فناورانه است. در تحقیقات آینده ميتوان الگوی معرفی شده در این تحقیق را در محیط عملی سازمانها با استفاده از روشهای آماری بررسی نمود.
پرونده مقاله
مديريت پژوهش و فناوری نيازمند رويكردهاي همه جانبه جامعتری به منظور حصول به راهبردهاي هماهنگ است. رويكردهاي جديد بايد بگونهاي باشند كه سازمانهای پژوهش و فناوری را به يك پاسخ پیشکنشی به تغييرات موجود در محیط با تغییرات سریع فناورانه وادار نمايند. بنابراين سازمانهای پ چکیده کامل
مديريت پژوهش و فناوری نيازمند رويكردهاي همه جانبه جامعتری به منظور حصول به راهبردهاي هماهنگ است. رويكردهاي جديد بايد بگونهاي باشند كه سازمانهای پژوهش و فناوری را به يك پاسخ پیشکنشی به تغييرات موجود در محیط با تغییرات سریع فناورانه وادار نمايند. بنابراين سازمانهای پژوهش و فناوری با توسعه ويژگي پیشکنشی در خود ميتوانند به توانايي ويژهاي تحت عنوان «چابكي راهبردي» دست يابند. چابكي راهبردي به معناي توانايي اصلاح، نوسازي و بازآفريني سازمان، مدلهاي كسب و كار و راهبردهايش در راستاي تطابق با تغييرات محيطي است.
در اين مقاله بهمنظور توسعه يك چهارچوب جامع و فراگير براي رسيدن به چابكی راهبردي در سازمانهاي پژوهش و فناوری، ابتدا كليه تحقيقات انجامشده در زمينه چابكي راهبردي در چند سال اخیر بررسي و پس از تطابق و تعديل آنها با ماهیت، ویژگیها و الزامات سازمانهای پژوهش و فناوری، در نهايت هفت بعد (عامل كليدي) و سيويك شاخص برای چابكي راهبردي در سازمانهای پژوهش و فناوری استخراج و تعریف گردید. اين هفت عامل كليدي؛ حساسيت راهبردي، چشمانداز واضح و روشن، انتخاب اهداف دانشی فناورانه راهبردي، شناسايي توانمندیهای كليدي، تصاحب و بهرهبرداری، نوآوري فناورانه مستمر و پیشکنشی بودن ميباشند. مدل ارائه شده بهطور توام با رويكرد درون و برون سازماني بوده و مبنايي براي سنجش چابكي راهبردي در سازمانهای پژوهش و فناوری فراهم میآورد.
پرونده مقاله
امروزه، استفاده از مباحث زنجیره تأمین و مدیریت آن نقش کلیدی در سازمانهای خدماتی دارد؛ اما یک سازمان، زمانی دارای توان رقابتی خواهد بود که ضمن برخورداری از اجزای توانمند و رقابتپذیر، دارای ویژگیهای چابکی و ارزشی باشد. توجه به معیارهای چابکی و بهبود روابط سازمانی چکیده کامل
امروزه، استفاده از مباحث زنجیره تأمین و مدیریت آن نقش کلیدی در سازمانهای خدماتی دارد؛ اما یک سازمان، زمانی دارای توان رقابتی خواهد بود که ضمن برخورداری از اجزای توانمند و رقابتپذیر، دارای ویژگیهای چابکی و ارزشی باشد. توجه به معیارهای چابکی و بهبود روابط سازمانی براساس نظام ارزشی سازمان مورد نیاز هر سازمان خدماتی و از ضرورتهای این تحقیق است. اگر فرایندهای چابک یک سازمان بر روی خطمشیهای ارزشی حرکت کند؛ رضایت مشتری خروجی مورد انتظار یک سازمان خواهد بود. برای تعیین اولویت و اهمیت معیارها از دیدگاه محققان، از تصمیمگیری با معیارهای چندگانه استفاده میشود. در این مقاله بهمنظور رتبهبندی تأمینکنندگان اقلام عمومی براساس شاخصهای چابکی و ارزشهای محوری از یک مدل تصمیمگیری چندمعیاره استفاده شده است، اما مسأله مهم قبل از رتبهبندی تأمینکنندگان اقلام در سازمانها، شناسایی و تعیین معیارهای چابکی و ارزشی در سطح سازمانها و زنجیرههای آن است. در این زمینه، پس از بررسی پیشینه تحقیق، معیارهای "پاسخگویی نسبت به بازار، امانتداری، صرفهجویی، خدمتگزاری، دقت، مراقبت و خودکنترلی و عدالتمحوری" شناسایی شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد، "صرفهجویی" و "مراقبت و خودکنترلی" بیشترین تأثیر را در انتخاب تأمینکنندگان اقلام عمومی دارند. پس از آن معیارهای "خدمتگزاری، عدالتمحوری، دقت، حساسیت و پاسخگویی نسبت به بازار و امانتداری" در رتبههای بعدی قرار گرفتند، سپس با انجام یک تحقیق میدانی، اوزان مناسب تأمینکنندگان اقلام عمومی احصا و براساس آن تأمینکننده برتر انتخاب شد. برای تأیید روائی و پایایی تحقیق از فرمول لاشه و آلفای کرونباخ استفاده شده است.
پرونده مقاله
دنیاي کنونی، جهان تغییر و تحول و دگرگونیهاست با توجه به جایگاه ویژه صنعت فولاد در ایران و سراسر دنیا، نیاز است به منظور رشد فولاد خوزستان گسترش صادرات در اولویت سازمان قرار گیرد. در راستای برآوردهسازی اولویتهای سازمان نیاز است که برای ایجاد چابکی سازمانی گام برداشته چکیده کامل
دنیاي کنونی، جهان تغییر و تحول و دگرگونیهاست با توجه به جایگاه ویژه صنعت فولاد در ایران و سراسر دنیا، نیاز است به منظور رشد فولاد خوزستان گسترش صادرات در اولویت سازمان قرار گیرد. در راستای برآوردهسازی اولویتهای سازمان نیاز است که برای ایجاد چابکی سازمانی گام برداشته شود زیرا تحولات جهانی با سرعت و پیشرفت چشمگیری مواجه است و اگر فولاد خوزستان از این تحولات عقب بماند نمیتواند محصولات خود را در بازارهای خارجی به خوبی ارائه دهد. بنابراین با تکیه بر دانشآفرینی و آموزش پرسنل، در تغییرات پرسرعت در بازار رقابت و تقاضای مشتریان از رقبا پیشی خواهد گرفت. در این پژوهش سعی شده، تأثیر صادرات و مدیریت تحول بر چابکی سازمان با توجه به نقش میانجی مدیریت دانش با رویکرد تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) مورد نقد و بررسی قرار بگیرید. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان شرکت فولاد خوزستان که 389 نفر میباشد. که همگی از اول فروردین 1398 تا اول اردیبهشت 1399 مشغول بهکار میباشند. در این پژوهش برای تعیین اندازه نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1960) 300 نفر در نظر گرفته شده است. برای تأیید روایی ابزار اندازهگیری از سه نوع روایی ارزیابی استفاده شده، روایی محتوا، روایی همگرا و روایی واگر. روش گردآوری اطلاعات پژوهش روشهای کتابخانهای و پیمایشی )میدانی) میباشد. در پژوهش حاضر برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از SPSS و معادلات ساختاری بهره گرفته است. که تمام فرضیات تحقیق مورد تأیید و پیشنهاداتی مبتنی بر فرضیات ارائه شد.
پرونده مقاله