در عصر رقابتي کنوني سازمان ها سعي در بدست آوردن مزيت رقابتي نسبت به يکديگر مي باشند. براي رسيدن به توان رقابتي، مديران نيازمند داشتن اطلاعاتي از عملکرد سازمان خود و تصميم گيري براي بهبود آن مي-باشند .از اينرو لازم است تا از روشي براي گردآوري اطلاعات در مورد عملکرد استف چکیده کامل
در عصر رقابتي کنوني سازمان ها سعي در بدست آوردن مزيت رقابتي نسبت به يکديگر مي باشند. براي رسيدن به توان رقابتي، مديران نيازمند داشتن اطلاعاتي از عملکرد سازمان خود و تصميم گيري براي بهبود آن مي-باشند .از اينرو لازم است تا از روشي براي گردآوري اطلاعات در مورد عملکرد استفاده نماييم. متدهاي متنوعي براي ارزيابي عملکرد وجود دارد که در آنها معيار کارايي واحدهاي تحت مطالعه، قرار گرفتن آنها در مرز کارا مي باشد. با اين وجود، اين متدها از نقش متغير هاي مازاد در توليد غافل مي باشند و اين خود باعث عدم وجود دقت کافي در ارزيابي کارايي واحدها مي شود. در اين مقاله مدل هيبريدي در ارزيابي عملکرد شش واحد تصميم گيري بکار برده مي شود و با توجه به نتايج بدست آمده به عنوان ابزار سنجش جامع با نتايج واقعي تر براي تصميم گيري معرفي مي شود.
پرونده مقاله
امروزه به علت تغییرات سریع خواستهها و نیازهای مشتریان و همچنین رقابتيشدن بازار، نياز به توسعه محصولات، رشد چشمگيري پيدا كرده است. موفقیت در توسعه محصول جديد نيازمند به درك عميق مشتريان است و اين امر مستلزم اثر متقابل و فعال با آنها است. توسعه محصول جديد يك راه براي چکیده کامل
امروزه به علت تغییرات سریع خواستهها و نیازهای مشتریان و همچنین رقابتيشدن بازار، نياز به توسعه محصولات، رشد چشمگيري پيدا كرده است. موفقیت در توسعه محصول جديد نيازمند به درك عميق مشتريان است و اين امر مستلزم اثر متقابل و فعال با آنها است. توسعه محصول جديد يك راه براي گوشدادن به آنچه كه مشتريان ميخواهند و پاسخگويي به نيازهاي آنها است. ایجاد قابلیت مشاركت مشتري سبب بروز ایدههایی نوآورانه و کاربردیشده و شرایط رقابتی شرکتها را بهبود میبخشد. از اینرو هدف این مقاله بررسی تأثیر قابلیت مشارکت مشتریان بر موفقیت توسعه محصولات جدید بوده و با در نظر گرفتن جذب دانش مشتری بهعنوان متغیر میانجی و نقش تعدیلگر شکاف منابع شرکت به توسعه مطالعات گذشته پرداخته شده است. این مقاله از نظر هدف،کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه است و 30 شرکت دانشبنیان شهرستان رشت در این پژوهش مشارکت داشتهاند. برای آزمودن فرضیهها از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد، قابلیت مشارکت مشتری بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق جذب دانش مشتری بر موفقیت توسعه محصول جدید تأثیر دارد ولی نقش تعدیلکننده شکاف منابع در رابطه بین جذب دانش مشتری و موفقیت توسعه محصول جدید تأیید نشد. از اینرو شرکتهای دانشبنیان برای موفقیت در توسعه محصول جدید لازم است که به ایجاد قابلیت مشارکت مشتریان و جذب دانش آنها توجه ویژه نمایند تا بتوانند در عرصه رقابتی و پویای بازار از جایگاه قابل قبولی برخوردار گردند.
پرونده مقاله