در این مقاله، به بررسی تطبیقی تاریخچه و رویکردهای مختلف اقتصاد دانشبنیان بهعنوان مفهومی تأثیرگذار در ارتقای تابآوری ملی و توسعهپایدار، در ایران و چند کشور منتخب (از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه) پرداخته شده است. در این راستا، ضمن مقایسه سیاستگذاری در کشورهای چکیده کامل
در این مقاله، به بررسی تطبیقی تاریخچه و رویکردهای مختلف اقتصاد دانشبنیان بهعنوان مفهومی تأثیرگذار در ارتقای تابآوری ملی و توسعهپایدار، در ایران و چند کشور منتخب (از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه) پرداخته شده است. در این راستا، ضمن مقایسه سیاستگذاری در کشورهای مختلف در جهت استقرار اقتصاد دانشبنیان، درسآموختههایی برای ایران بهجهت نیل به اقتصاد مبتنی بر دانش ارائه شود. از مهمترین نکاتی که از مطالعه کشورها بهعنوان نقاط تمرکز مشترک استخراج گردید، خاص و بعضاً منحصر به فردبودن سیاستهای توسعه اقتصاد دانشبنیان در هر کشور با توجه به شرایط زمینهای صنعتی و فناورانه هر کشور (سرمایهگذاری هدفمند در اقتصاد در کشورهایی نظیر هند و ترکیه در مقابل هماهنگی میان بازیگران اصلی صنعتی، علمی، فناورانه در توسعۀ اقتصادی فنلاند) است. بر این اساس سیاستهایی که در یک کشور در حال توسعه و یا توسعهیافته موجب توسعه اقتصاد دانشبنیان شده است، الزاماً در دیگر کشورها منجر به نتایج مشابه نمیشوند. نکته بعدی لزوم توجه به این مسأله میباشد که اقتصاد دانشبنیان فقط به حوزه فناوریهای پیشرفته اختصاص ندارد و عامل اصلی نیل به اقتصاد دانشبنیان، علاوه بر فناوریهای پیشرفته، توجه به نوآوری بهعنوان محور افزایش بهرهوری فعالیتهای اقتصادی و ارتقاي رقابتپذیری است که میتواند طیف وسیعی از فعالیتهای با فناوری پایین و متوسط را نیز شامل شود. به علاوه، هماهنگی بین بازیگران، مخصوصاً سیاستگذاران و بازیگران دولتی در سطوح عالی الزامی کلیدی در راستای تحقق اقتصاد دانشبنیان در سطح ملی محسوب میشود.
پرونده مقاله