اين مقاله سعي دارد نشان دهد كه توجه به نيروي انساني و رهبري آن از طريق ”مديريت مشاركتي” باعث افزايش بهرهوري و شكوفايي سازمانها و شركتها ميشود.
بدين منظور در ابتدا عمده فعاليتهاي مديريت منابع انساني نام برده شده و سپس به رهبري نيروي انساني بهعنوان يكي از اساسيترين وظايف چکیده کامل
اين مقاله سعي دارد نشان دهد كه توجه به نيروي انساني و رهبري آن از طريق ”مديريت مشاركتي” باعث افزايش بهرهوري و شكوفايي سازمانها و شركتها ميشود.
بدين منظور در ابتدا عمده فعاليتهاي مديريت منابع انساني نام برده شده و سپس به رهبري نيروي انساني بهعنوان يكي از اساسيترين وظايف مديريت منابع انساني پرداخته شده است. در اين راستا، روند شكلگيري تاريخي رهبري نيروي انساني و سه نوع ”مديريت سيستماتيك“، ”مديريت علمي“، ”روابط انساني“ براي نمونه تعريف شده است.
سپس نگرش ”وظيفهمداري“ و ”انسانمداري“ كه در حوزه ”علوم رفتاري“ توسط هاوتورن و مازلو مطرح شده است اشاره ميشود و ”سلسله مراتب نيازها“ي مازلو تشريح ميگردد.
در ادامه مقاله، با كمك ”شبكه رفتاري“ بليك و موتون، انواع سبكهاي مديريتي تشريح شده و سعي در يافتن پاسخي براي اينكه ”مديريت وظيفهمدار يا انسان مدار بهتر است؟“ دارد.
جواب صحيح را ”مديريت مشاركتي“ كه از تلفيق دو شيوه است، ميداند و به مزاياي اين شيوه ميانه ميپردازد و مدلهاي ”هرتزبرگ“ و ”ليكرت“ را بهعنوان دو مدل عملي كه در بسياري از شركتها استفاده ميشود توضيح ميدهد. در انتها ملزومات و موانع بهكارگيري و همچنين اركان چهارگانه ”مديريت مشاركتي“ ذكر شده است.
مقاله چنين نتيجه ميگيرد كه نيروي انساني مهمترين سرمايه هر بنگاه است و مديريت مشاركتي در دنياي كنوني يكي از مناسبترين روش هاي افزايش بهرهوري در سازمانهاي مختلف است.
پرونده مقاله