صنعت پوشاک یکی از صنایع مهم و رو به رشد در کشور است که جا دارد علاوه بر بازار داخلی در بازارهای صادراتی نیز رشد پیدا کند. همچنین ارزيابي عملکرد يک ابزار حياتي براي دستيابي به بهبودهاي اساسي در صنعت بوده و در مدیریت منابع سازمانی حائز اهمیت است. بر این اساس پژوهش حاضر در چکیده کامل
صنعت پوشاک یکی از صنایع مهم و رو به رشد در کشور است که جا دارد علاوه بر بازار داخلی در بازارهای صادراتی نیز رشد پیدا کند. همچنین ارزيابي عملکرد يک ابزار حياتي براي دستيابي به بهبودهاي اساسي در صنعت بوده و در مدیریت منابع سازمانی حائز اهمیت است. بر این اساس پژوهش حاضر درصدد است تا ضمن یافتن عوامل مهم و تأثیرگذار در صنعت پوشاک، ارتباط بین این عوامل و ارجحیت آنها نسبت به هم را مشخص نماید. برای این کار ابتدا 35 عامل توسط مرور ادبیات استخراج شد و با استفاده از پرسشنامه و نظرسنجی از خبرگان، این عوامل پالایش شد و براساس روش فریدمن 16 عامل بهعنوان عوامل اصلی شناسایی گردید. سپس بهوسیلهی روش ISM روابط علی و معلولی و میزان اهمیت عوامل معین شد. در پایان با استفاده از تحلیل MICMAC قدرت نفوذ و وابستگی عوامل مشخص گردید. مدل ISM نشان داد که عوامل "کیفیت طراحی"، "برنامهریزی" و "آموزش کاربردی در جهت افزایش صادرات" بیشترین تأثیرگذاری را دارند و بهمانند زیربنا برای مدل عمل میکنند و همچنین عوامل "معرفی محصول جدید"، "ارتقای برند"، "افزایش سطح سفارشیسازی"، "بازاریابی"، "حضور مؤثر در بازارهای بینالمللی" و "تأمین مالی" در بالاترین سطح مدل قرار گرفتهاند و از عوامل دیگر تأثیر میپذیرند. تحلیل MICMAC نشان داد که "کیفیت طراحی"، "کیفیت انطباق"، "برنامهریزی" و "آموزش کاربردی در جهت افزایش صادرات"؛ دارای قدرت نفوذ بالا و وابستگی کم هستند؛ در نتیجه این عوامل، در صنعت پوشاک با رویکرد صادراتی محرک و برانگیزنده به شمار میروند و باید در اولویت سازمان قرار گیرند.
پرونده مقاله
امروزه توسعهپايدار برای جوامع به آرمان و چالشی بزرگ بدل شده است، تحقق این آرمان در بخش آموزش عالی به عهده دانشگاهها میباشد، و بدون شک نقش دانشگاه در توسعهپایدار انکارناپذیر است. دراینبین، ظهور دانشگاه كارآفرين پاسخي به اهميت روزافزون دانش در نظام ملي و منطقهايِ ن چکیده کامل
امروزه توسعهپايدار برای جوامع به آرمان و چالشی بزرگ بدل شده است، تحقق این آرمان در بخش آموزش عالی به عهده دانشگاهها میباشد، و بدون شک نقش دانشگاه در توسعهپایدار انکارناپذیر است. دراینبین، ظهور دانشگاه كارآفرين پاسخي به اهميت روزافزون دانش در نظام ملي و منطقهايِ نوآوري و ادراك جديد از دانشگاه است؛ يعني نهادي كه عامل توسعه، انتقال دانش و فناوري، و منبع اختراعات خلاقانه بهشمار ميرود، و از لحاظ اقتصادي باصرفه است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی مدل دانشگاه کارآفرین در جهت دستیابی به توسعهپایدار، در دانشگاههای استان مازندران به اجرا درآمده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از نظر ابزار گردآوری اطلاعات، توصیفی بهشمار میرود. ابتدا پس از بررسی ادبیات نظری و انجام مصاحبه با خبرگان، پرسشنامه اولیهای طراحی و شاخصهای اساسی مدل دانشگاه کارآفرین استخراج شد. سپس به کمک تکنیک دیمتل فازی، روابط علّی میان متغیرها بررسی و در نهایت جهت طراحی الگو ساختاری تحقیق از رهیافت مدلسازی ـ ساختاری تفسیری مبتنی بر دیمتلفازی (FDISM) استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان شاخصهای مورد بررسی پنج متغیر نقش علّی و پنج متغیر نیز نقش معلولی دارند، یافتههای تکنیک وزندهی فازی نشان داد، از میان شاخصهای مورد بررسی، شاخص چشمانداز، مأموریت و راهبرد در دانشگاه دارای بیشترین وزن و اهمیت است. همچنین رهیافت FDISM نشان داد که متغیرها در هفت سطح طبقهبندی شدند، که در این بین متغیر چشمانداز، مأموریت و راهبرد در دانشگاه، رهبری در دانشگاه و ساختار و طرح سازمانی در دانشگاه بهعنوان عوامل زیربنایی و داراي قدرت نفوذ بیشتری هستند. دانشگاه کارآفرین بهعنوان نسل سوم دانشگاهها، مأموریت توسعة اقتصادی و اجتماعی جوامع را بر عهده دارد. توسعه و تمرکز بر شاخصها و ویژگیهای دانشگاه جهت کارآفرینی، میتواند دانشگاههای سنتی را به دانشگاههای کارآفرین و در مسیر توسعهپایدار تبدیل کند.
پرونده مقاله
قطب نوآوری یک اکوسیستم تحقیق و نوآوری منحصر به فرد است. این یک محیط جهانی است که اعضای علمی با کیفیت بالا، محققان، دانشجویان، نوآوران و کارآفرینان را جذب میکند. قطبهای نوآوری بهعنوان اجزای ضروری توسعه اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر دانش در سالهای اخیر در اکوسیستم نوآوری چکیده کامل
قطب نوآوری یک اکوسیستم تحقیق و نوآوری منحصر به فرد است. این یک محیط جهانی است که اعضای علمی با کیفیت بالا، محققان، دانشجویان، نوآوران و کارآفرینان را جذب میکند. قطبهای نوآوری بهعنوان اجزای ضروری توسعه اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر دانش در سالهای اخیر در اکوسیستم نوآوری در حال گسترش میباشد و در طول مکانیسمهای رشد کسبوکارهای فناورانه مورد توجه سیاستگذاران علم و فناوری در کشورها قرار گرفته است. برای رشد نوآوریهای فناورانه در کشورهای در حال توسعه نیاز به شناخت و درک عمیقتری از فرایندهای ساختارهای توسعه نوآوری میباشد تا در اجرا و الگوبرداری، اثربخشی مطلوب حاصل گردد لذا پژوهش حاضر بدنبال این هدف است که الگوی قطب نوآوری فناوری چگونه است. در این پژوهش از روش آمیخته کیفی و کمی استفاده شد. پژوهشگران پس از مطالعات کتابخانهای و مصاحبه با خبرگان عوامل کلیدی در ایجاد قطب نوآوری را شناسایی که شامل شش بعد شبکه و تعاملات اجتماعی، زیرساخت و منابع، وجود شرکتهای نوآورانه و دانشبنیان، عوامل نهادی و تیم و ساختار شد. در این پژوهش با استفاده از روش مدلسازی تفسیری ساختاری ISM، عوامل مؤثر بر ایجاد قطب نوآوری فناورانه بطور سطحمند، اولویتبندی گردید و روابط میان عوامل نیز محاسبه گردید. عامل تیم مدیریتی و ساختار با بیشترین نفوذ بر دیگر عوامل و کمترین وابستگی به آنها بیشترین تأثیر را در روابط میان عوامل ایجاد قطب نوآوری داشته است.
پرونده مقاله
با ورود به عصری که به جامعه اطلاعاتی مرسوم است، کارآفرینی در فضای دیجیتال بهعنوان رویکردی نو در راهاندازی کسبوکارها بر مبنای یک تفکر و ایده جدید در بین فعالان عرصه خدمات و تولید جایگاه برجستهای یافته است لذا هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کارآفرینی دیجیتال در شرکتهای دا چکیده کامل
با ورود به عصری که به جامعه اطلاعاتی مرسوم است، کارآفرینی در فضای دیجیتال بهعنوان رویکردی نو در راهاندازی کسبوکارها بر مبنای یک تفکر و ایده جدید در بین فعالان عرصه خدمات و تولید جایگاه برجستهای یافته است لذا هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کارآفرینی دیجیتال در شرکتهای دانشبنیان استان مازندران بود که از روش مدلسازی ساختاریتفسیری در طراحی این مدل استفاده شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. با توجه به پیشینه تحقیق، 39 مولفه در قالب هفت بعد(ساختاری- استراتژی- مدیریتی- افراد- فناوری- محتوایی- محیطی) انتخاب شدند. سپس از نظرات20 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران شرکتهای دانشبنیان که در زمینه کارآفرینی دیجیتال خبره بودند، استفاده شد. برای خوشهبندی ابعاد کارآفرینی دیجیتال از مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج ISM نشان داد که زیر بنای کارآفرینی دیجیتال در درجه اول (ساختاری- فناوری) و دوم (مدیریتی) و سوم (استراتژی) و چهارم (افراد- محتوایی- محیطی) هستند. همچنین، پس از تحلیل MICMAC ، ابعاد( ساختاری- فناوری) در خوشه مستقل و ابعاد( افراد- محتوایی- محیطی) در خوشه وابسته و ابعاد( استراتژی- مدیریتی) در خوشه خودمختار قرار گرفتند. در نهایت میتوان گفت، کارآفرینی دیجیتال نه تنها برای شرکتهای فناوری و بخشهای فناوری اطلاعات، بلکه برای تمامی صنایع امری مهم و ضروری است.
پرونده مقاله
در عصر حاضر بسیاری از برنامهریزان و سیاستگذاران توسعه، از گردشگری بهعنوان رکن اصلی توسعه اقتصاد جوامع یاد میکنند و معتقدند روش اساسي توسعه گردشگری، دستیابي به توسعهپایدار است و توسعه گردشگری پایدار به مثابه نوعی صادرات نامرئی، باعث افزایش درآمدهای مالیاتی، صادرات چکیده کامل
در عصر حاضر بسیاری از برنامهریزان و سیاستگذاران توسعه، از گردشگری بهعنوان رکن اصلی توسعه اقتصاد جوامع یاد میکنند و معتقدند روش اساسي توسعه گردشگری، دستیابي به توسعهپایدار است و توسعه گردشگری پایدار به مثابه نوعی صادرات نامرئی، باعث افزایش درآمدهای مالیاتی، صادرات و رشد اقتصادی کشورها خواهد شد، بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه گردشگری پایدار با تأکید بر تجاریسازی فناوری در ایران بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و براساس روش، توصیفی- همبستگی میباشد. در گام اول عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پایدار با تأکید بر تجاریسازی فناوری براساس مصاحبه عمیق با 11 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 35 مؤلفه در قالب 4 بعد (فناوری، اقتصادی، شناخت بازار، قوانین و دستورالعملها) بود. سپس در گام دوم ابعاد شناسایی شده با روش مدلسازی ساختاری تفسیری سطحبندی و با تحلیل میکمک خوشهبندی شدند که برای تحلیل آن از نرمافزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان دادند ابعاد اقتصادی، شناخت بازار و قوانین و دستورالعملها در سطح اول و بعد فناوری در سطح دوم قرار دارند و بعد اقتصادی در خوشه وابسته، ابعاد شناخت بازار و قوانین و دستورالعملها در خوشه پیوندی و بعد فناوری در خوشه مستقل قرار گرفتهاند. براساس نتایج تحقیق پیشنهاد میشود ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در کلیه مراکز گردشگری رسمی و غیررسمی ایران در برنامه هفتم توسعه دیده شوند.
پرونده مقاله
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها چکیده کامل
امروزه سیستم های تجارت الکترونیک B2C مهمترین سیستم های تجارت در ارائه خدمات و کالا به مشتریان هستند. استارت آپ ها در این سیستم ها نیازمند به روش هایی هستند تا بتوانند بازار خود را برای پاسخگویی مناسب به مشتریان گسترش دهند. یکی از نوآوری های اخیر جهت توسعه خدمات و کالاها در استارت آپ ها استفاده از اقتصاد مشارکتی است. اقتصاد مشارکتی در استارت آپ های B2C باعث استفاده بهتر از امکانات و منابع می شود و به آنها جهت کاهش هزینه های مبادله و ارتقاء بهره وری کمک می نماید. بنابراین هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی تجارت الکترونیک B2C با تاکید بر اقتصاد مشارکتی در استارت آپ ها بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی میباشد. در گام اول عوامل مؤثر بر اساس تحلیل محتوا و مصاحبه با 15 نفر از خبرگان دانشگاهی، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 14 مؤلفه در قالب 3 بعد (تکنولوژی، اجتماعی و اقتصادی) بود. سپس در گام دوم ابعاد شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری سطحبندی و با تحلیل میکمک خوشهبندی شدند که برای تحلیل از نرمافزار اکسل استفاده شد. نتایج ساختاری تفسیری نشان داد مؤلفهها در 10 سطح قرار دارند، همچنین تحلیل میکمک نشان داد، مؤلفه های (اعتماد- همکاری-محصول- کیفیت ارتباط- فاکتور اقتصادی) در خوشه وابسته، مؤلفه های (قابلیت استفاده وب سایت- دسترسی- تعهد- اشتراک گذاری اطلاعات-کیفیت اطلاعات) در خوشه پیوندی و مؤلفه های (ارزش اجتماعی- امنیت- زیرساخت- سفارشی سازی) نیز در خوشه مستقل قرار گرفتهاند.
پرونده مقاله