اغلب ما از اين نکته که استرس کارکنان، مسأله فزايندهاي در سازمانهاست، اطلاع داريم، معمولا آنها بر اثر تراکم و پيچيدگي کاري بالا، و الزام به ساعتهاي کار طولاني تر به دليل کوچکي در سازمانشان، پريشان ميشوند. اين پريشاني در قالب استرس در بين افرادي که کار دانشي ميکنند (دا چکیده کامل
اغلب ما از اين نکته که استرس کارکنان، مسأله فزايندهاي در سازمانهاست، اطلاع داريم، معمولا آنها بر اثر تراکم و پيچيدگي کاري بالا، و الزام به ساعتهاي کار طولاني تر به دليل کوچکي در سازمانشان، پريشان ميشوند. اين پريشاني در قالب استرس در بين افرادي که کار دانشي ميکنند (دانشکار) بيشتر است چرا که ماهيت کار دانشي مبتني بر پيچيدگي و تمرکز بالا است، از طرفي ديگر روز به روز تعداد دانشکاران بيشتر ميشود بطوريکه چالش هزاره سوم مربوط به دانشکاران و بهرهوري آنها ميباشد. ازآنجائيکه تنش ايجاد شده در دانشکاران باعث برهم زدن توازن بين شغل و شاغل در سازمان ميشود، بطور مستقيم در توليد و ارتقا سطح دانشي کارکنان و سازمان تاثير دارد لذا ميتوان گفت با بهرهوري دانشکاران نيز رابطه دارد که در اين مقاله سعي بر آنست تا ضمن بررسي علل و پيامدهاي استرس و در پي آن تمرکز بر اين مطلب که دانشکاران و سازمانها در جهت کاهش اين استرس چه تمهيداتي را به کار ببرند، تا بتوان بهرهوري دانشکاران را ارتقاء داد، نگاهي خواهيم داشت. در نهايت موارد فوق در شرکت آلوپن مورد بررسي قرار ميگيرد.
پرونده مقاله
اکتساب تكنولوژي به عنوان ابزاري حياتي در جهت دستيابي به رقابتپذيري بينالمللي و حركت پايدار به سوي توسعه از اهميت روزافزوني در فرآيند توسعه كشورها برخوردار است. بدون دستيابي به دانش، مهارتها، و تكنولوژيهاي رو به رشد نميتوان از آينده و حيات بلندمدت سازمانها اطمينان چکیده کامل
اکتساب تكنولوژي به عنوان ابزاري حياتي در جهت دستيابي به رقابتپذيري بينالمللي و حركت پايدار به سوي توسعه از اهميت روزافزوني در فرآيند توسعه كشورها برخوردار است. بدون دستيابي به دانش، مهارتها، و تكنولوژيهاي رو به رشد نميتوان از آينده و حيات بلندمدت سازمانها اطمينان حاصل نمود. شناسايي فرآيند اکتساب تكنولوژي و عوامل موثر بر آن و همچنين ايجاد زيرساختارهاي لازم براي جذب تكنولوژي اکتساب داده شده، از اهميت اساسي برخوردار است. از اينرو لازم است كه با ايجاد يك ساختار مشخص و هدفمند براي اکتساب تكنولوژي و در نظر گرفتن همه عوامل و جنبههاي مختلف آن، از اثربخشبودن اکتساب تكنولوژي انجام شده اطمينان حاصل نمود. روشهاي مختلفي براي اکتساب تكنولوژي و همكاري تكنولوژيكي وجود دارد كه با توجه به نوع نياز سازمان و محتواي تكنولوژي و همچنين خصوصيات شركتهاي اکتسابدهنده و اکتسابگيرنده، بعضي از اين روشها كاراتر و اثربخشتر خواهند بود. شناسايي و تدوين مدلهايي كه ما را به تصميمگيري صحيحتر در زمينه اکتساب تكنولوژي سوق دهد، داراي اهميت زيادي ميباشد كه علاوه بر هرز نرفتن سرمايهها و توانمنديها منجر به ايجاد قابليتها و توانمنديهاي تكنولوژيكي مورد نظر در سازمان ميشود.
به هر حال، اکتساب تكنولوژي براي كشورهايي مانند كشور ما كه از نظر سطح تكنولوژي اختلاف زيادي با ديگر كشورها دارند و ناچار به پركردن شكاف تكنولوژيكي خود ميباشند، موضوعي بسيار مهم بوده و در صورت عدم وجود نگرش علمي نسبت به آن ميتواند منجر به شكست و خطاهاي جبرانناپذيري شود. در اين مقاله سعي بر آنست تا بااستفاده از روش آناليز فاکتور، الگويي جهت شناسايي مناسب ترين روش اکتساب تکنولوژي در شرکتها ارائه گردد و الگوي مورد نظر در يک شرکت ايراني آزمون گردد.
پرونده مقاله