ارتباطات دیجیتال یکی از صنایعی است که با نرخ رشد بسیار بالا در حوزه نوآوری در حال گسترش و پیشروی میباشد. این صنعت در سطح جهانی دارای تحولات گستردهای بوده، بهطوریکه مدلهای کسب و کار آن دچار دگرگونی قابل ملاحظهای براساس تغییرات فناوري نسلهای نوین در این صنعت شده ا چکیده کامل
ارتباطات دیجیتال یکی از صنایعی است که با نرخ رشد بسیار بالا در حوزه نوآوری در حال گسترش و پیشروی میباشد. این صنعت در سطح جهانی دارای تحولات گستردهای بوده، بهطوریکه مدلهای کسب و کار آن دچار دگرگونی قابل ملاحظهای براساس تغییرات فناوري نسلهای نوین در این صنعت شده است. فناوري نسلهای نوین فناوری مهمی را با نام بستر شبکه داده به وجود آورده است که در این مقاله از آن به عنوان نظام نوآوری فناورانه نام برده شده است. در نظام نوآوری فناورانه موجود با ایجاد زمینههای تخریب خلاقانه1، محیط کسب و کار سازمانها را با دو آلترنتیوِ انطباق و کسب موفقیت یا فروپاشی کامل سیستم مواجه نموده است. برخلاف بسیاری از مقالات که رویکرد ساختاری و کارکردی را به صورت جداگانه جهت بررسی نظام نوآوری فناورانه به کار بردهاند. در این مقاله براساس فرآیندی مشخص مطالعات ساختاری را به عنوان پیشنیازی جهت مطالعات کارکردی معرفی نموده تا زمینههای مناسبتری برای مطالعات کارکردی فراهم شود. با استفاده از بررسی ادبیات موضوعی و مسائل موجود در صنعت، پرسشنامهای جهت ارزیابی هشت عامل کارکردی تدوین نموده، از طریق اعمال فازهای توسعه فناوري بهعنوان عاملی تأثیرگذار در وابستگی و اولویتبندی عوامل کارکردی که تاکنون کمتر به آن توجه شده است؛ کارکردها در فاز مورد نظر را اولویتبندی و عوامل مسدود کننده، نیروهای پیشران و سپس سیاستهای مورد نیاز تحلیل و تدوین شدهاند. براساس نتایج بهدست آمده، بررسی فرآیند مذکور به عنوان چارچوب مناسبی برای مطالعات کارکردی مدنظر قرار گرفته و نهایتاَ با ارائه سیاستگذاریهای مناسب، مطالعات کارکردی بیشتر را در این صنعت پیشنهاد نمودهایم.
پرونده مقاله
امروزه ابزارهای هوشمند، محیطهای مجازی و خلاقیتهای فناورانه، بخشی از زندگی همه انسانها شده است. اگرچه این پیشرفتها میتواند متضمن تهدیدهای بسیاری برای جامعه انسانی باشد، اما مدیران و رهبران خلاق و هوشمند میتوانند از آنها در فرصتهای فراروی سازمان خود بهرهبرداری ک چکیده کامل
امروزه ابزارهای هوشمند، محیطهای مجازی و خلاقیتهای فناورانه، بخشی از زندگی همه انسانها شده است. اگرچه این پیشرفتها میتواند متضمن تهدیدهای بسیاری برای جامعه انسانی باشد، اما مدیران و رهبران خلاق و هوشمند میتوانند از آنها در فرصتهای فراروی سازمان خود بهرهبرداری کنند. از سوی دیگر فراگیر شدن فناوری اطلاعات در سازمانها از یکسو و گستردگی انواع شبکههای اجتماعی از سوی دیگر بستری برای جمعآوری حجم انبوهی از دادهها و اطلاعات مربوط به افراد را فراهم آورده است. با توجه به این حقایق میتوان گفت تفکر خلاق و همسویی با جریان امکانات، نیازها و الزامات عصر امروز و آگاهی از ارزش مدیریت دانش و بکارگیری آن موضوعی است که بهویژه در رابطه با سرمایههای انسانی باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد. تأثیر توجه به فلسفه وجودی سازمان در انعطافپذیری و خلاقیت سرمایههای انسانی و نیز برخورداری از سواد بهرهبرداری بهینه از سامانههای اطلاعاتی از عمدهترین محورهای این موضوع است. با عنایت به این مهم که نسل جدیدی از افراد در شرف ورود به بازار کار هستند، در این مقاله با تکیه بر پژوهشها و مطالعات انجام شده در سازمانهای معتبری همچون مکنزی، بهرهگیری از سامانههای اطلاعاتی بهویژه کلان داده در مدیریت منابع انسانی در حال حاضر و برای دهه پیش رو مورد بررسی قرار میگیرد. با توجه این واقعیت میتوان انتظار داشت در حوزه مدیریت منابع انسانی، جایگزین کردن ساختارهای سنتی با نتایج تحلیلی حاصل از کلان دادههای سامانههای اطلاعاتی تناسب بیشتری برای تعامل و مدیریت نسل کاری آتی خواهد داشت.
پرونده مقاله
این مقاله به بررسی و تبیین مفهوم شکاف دیجیتال در سطح جهانی و سطح درون کشورها میپردازد. بروز شکاف دیجیتالی میتواند تأثیرات زیادی در تجارت الکترونیک، اقتصاد، آموزش و سطح اجتماعی و فرهنگی کشورها داشته باشد. برای این منظور به روش اسنادی به مطالعه و تحلیل پژوهشهای انجام گ چکیده کامل
این مقاله به بررسی و تبیین مفهوم شکاف دیجیتال در سطح جهانی و سطح درون کشورها میپردازد. بروز شکاف دیجیتالی میتواند تأثیرات زیادی در تجارت الکترونیک، اقتصاد، آموزش و سطح اجتماعی و فرهنگی کشورها داشته باشد. برای این منظور به روش اسنادی به مطالعه و تحلیل پژوهشهای انجام گرفته در حوزه شکاف دیجیتال در کشورهای مختلف پرداخته و از آمارهای بینالمللی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که شکاف دیجیتال مفهومی گسترده، پیچیده، چندبعدی و فراتر از دسترسی فیزیکی به فناوریهای ارتباطی است. شکاف دیجیتال که در دو گستره، اول بینالملل و در بین کشورهای مختلف و دوم در داخل کشورها مطرح میشود، میتواند در چهار سطح شکاف دسترسی، شکاف استفاده و انگیزه، شکاف دانش و شکاف تولید رخ دهد. شکاف استفاده و انگیزه زمانی بروز مییابد که با وجود در دسترسبودن کامپیوتر و اینترنت، به دلیل نداشتن انگیزه و نیز درآمد کافی، همچنان بسیاری از گروههای جمعیتی از این امکانات استفاده نمیکنند. شکاف دانش در میزان سواد فناورانهای و توانایی دسترسی به محتوا و خدمات آنلاینِ مناسب مطرح میشود. شکاف تولید توضیح میدهد که با وجود داشتن ویژگی تعاملیبودن و مشارکت در محتوای فناوریهای جدید، همچنان بین تعداد تولیدکنندگان محتوا و مصرفکنندگان آن فاصله زیادی دارند. همچنین شکاف دیجیتال پدیدهای پویاست به طوری که با پرشدن شکاف دیجیتال در یک سطح، در سطح دیگر شکاف ایجاد میشود. در آخرِ پژوهش مدلی برای تببین و مطالعه سطوح شکاف دیجیتال و متغیرهای دخیل در آن پیشنهاد شده است.
پرونده مقاله
با توجه به رشد روزافزون رسانههای نوین، روز به روز بر تعداد شهروندان دیجیتال در جامعه افزوده میشود. شهروند دیجیتال به شهروندی گفته می شود که توانایی استفاده از خدمات برخطی که دولت هر کشور ارائه می کند را در حد مطلوب داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی روایی و پایایی مقیاس چکیده کامل
با توجه به رشد روزافزون رسانههای نوین، روز به روز بر تعداد شهروندان دیجیتال در جامعه افزوده میشود. شهروند دیجیتال به شهروندی گفته می شود که توانایی استفاده از خدمات برخطی که دولت هر کشور ارائه می کند را در حد مطلوب داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی روایی و پایایی مقیاس شهروند دیجیتال در شهر بیرجند بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد 18 سال به بالای ساکن شهر بیرجند بودند که از میان آن ها 384 نفر به روش نمونه گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه شهروند دیجیتال چویی، گلاسمن و کریستول است [16]. روايي محتوایی و صوري نسخه فارسی آن بر اساس نظر صاحب نظران تأیید شد. ساختار عاملی پرسشنامه شهروند دیجیتال با استفاده از هر دو شیوه تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 4 ماده در بیش از یک عامل، بارعاملی بالا دارند؛ که این مادهها حذف شدند و در نهایت مدل نهایی شامل 4 عامل؛ فعالیت سیاسی اینترنتی، مهارت های فناورانه، دیدگاه انتقادی و آگاهی های محلی- جهانی به دست آمد که حاوی 22 ماده است. برای پایایی این ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که این ضریب برای مولفه های آن بین 79/0 تا 90/0 به دست آمد؛ با توجه به اینکه شاخصهای روایی و پایایی نسخه فارسی مقیاس شهروند دیجیتال همگی در حد مطلوبی بودند، میتوان از آن بهعنوان ابزاری روا و پایا برای شناسایی شهروندان دیجیتال استفاده نمود.
پرونده مقاله
با ورود به عصری که به جامعه اطلاعاتی مرسوم است، کارآفرینی در فضای دیجیتال بهعنوان رویکردی نو در راهاندازی کسبوکارها بر مبنای یک تفکر و ایده جدید در بین فعالان عرصه خدمات و تولید جایگاه برجستهای یافته است لذا هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کارآفرینی دیجیتال در شرکتهای دا چکیده کامل
با ورود به عصری که به جامعه اطلاعاتی مرسوم است، کارآفرینی در فضای دیجیتال بهعنوان رویکردی نو در راهاندازی کسبوکارها بر مبنای یک تفکر و ایده جدید در بین فعالان عرصه خدمات و تولید جایگاه برجستهای یافته است لذا هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کارآفرینی دیجیتال در شرکتهای دانشبنیان استان مازندران بود که از روش مدلسازی ساختاریتفسیری در طراحی این مدل استفاده شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. با توجه به پیشینه تحقیق، 39 مولفه در قالب هفت بعد(ساختاری- استراتژی- مدیریتی- افراد- فناوری- محتوایی- محیطی) انتخاب شدند. سپس از نظرات20 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران شرکتهای دانشبنیان که در زمینه کارآفرینی دیجیتال خبره بودند، استفاده شد. برای خوشهبندی ابعاد کارآفرینی دیجیتال از مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC استفاده شد. نتایج ISM نشان داد که زیر بنای کارآفرینی دیجیتال در درجه اول (ساختاری- فناوری) و دوم (مدیریتی) و سوم (استراتژی) و چهارم (افراد- محتوایی- محیطی) هستند. همچنین، پس از تحلیل MICMAC ، ابعاد( ساختاری- فناوری) در خوشه مستقل و ابعاد( افراد- محتوایی- محیطی) در خوشه وابسته و ابعاد( استراتژی- مدیریتی) در خوشه خودمختار قرار گرفتند. در نهایت میتوان گفت، کارآفرینی دیجیتال نه تنها برای شرکتهای فناوری و بخشهای فناوری اطلاعات، بلکه برای تمامی صنایع امری مهم و ضروری است.
پرونده مقاله
با توجه به اهمیت و رشد کارآفرینی دیجیتال در دنیای امروز و همچنین عدم مطالعه نظاممند درباره آن در کشور، طراحی الگوی آن از اهمیت بالایی برخوردار است و پژوهشی که الگوی کارآفرینی دیجیتال را در شرکتهای دانشبنیان موردمطالعه قرار داده باشد، در کشور ما انجامنشده است؛ بنابرا چکیده کامل
با توجه به اهمیت و رشد کارآفرینی دیجیتال در دنیای امروز و همچنین عدم مطالعه نظاممند درباره آن در کشور، طراحی الگوی آن از اهمیت بالایی برخوردار است و پژوهشی که الگوی کارآفرینی دیجیتال را در شرکتهای دانشبنیان موردمطالعه قرار داده باشد، در کشور ما انجامنشده است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی کارآفرینی دیجیتال با استفاده از روش تئوری داده بنیاد است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف بنیادی، ازنظر نحوه به دست آوردن دادهها کیفی و از نوع نظریه داده بنیاد است. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیزده نفر از خبرگان جمعآوریشده است. روش نمونهگیری هدفمند بوده و تا سر حد اشباع اطلاعات موردنیاز و کفایت نظری صورت گرفته است. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد که درنهایت به شناسایی ۱۸ مفهوم منجر گردید. مفاهیمی مانند دانش و تجربه، ذهنیت کارآفرینانه، ویژگیهای شخصیتی، چابکی سازمان، نارضایتی از وضعیت موجود و جو و فرهنگ تیم بهعنوان شرایط علّی و عوامل فرهنگی، عوامل اقتصادی، عوامل فناوری و عوامل قانونی بهعنوان شرایط زمینهای به نتایجی از قبیل ارزش اقتصادی و ارزش اجتماعی منتهی شدند و الگوی کارآفرینی دیجیتال طراحی شد. الگوی نهایی از مجموع مقوله محوری، شرایط علّی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و درنهایت، پیامدها تشکیلشده است. هرکدام از این شرایط و عوامل تشکیلدهنده الگو، دارای مفاهیمی هستند که توجه به آنها تحقق هدف نهایی کارآفرینی دیجیتال را موجب میشود.
پرونده مقاله
هدف از پژوهش حاضر واکاوی عوامل موفقیت شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال در دوران پساکرونا میباشد. این پژوهش ازنظر هدف، در حوزه پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد و ازآنجاکه به توصیف متغیرها و روابط بین آنها، شناخت وضعیت موجود و درنهایت ارائه الگو میپردازد، ازلحاظ روش تو چکیده کامل
هدف از پژوهش حاضر واکاوی عوامل موفقیت شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال در دوران پساکرونا میباشد. این پژوهش ازنظر هدف، در حوزه پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد و ازآنجاکه به توصیف متغیرها و روابط بین آنها، شناخت وضعیت موجود و درنهایت ارائه الگو میپردازد، ازلحاظ روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان مرتبط با شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال در دوران پساکرونا میباشند که بهمنظور رسیدن به اشباع نظری تعداد 25 نفر با روش گلوله برفی عنوان نمونه انتخاب شدند و اطلاعات موردنیاز جمعآوری گردید. برای تجزیهوتحلیل داده-های کیفی و استخراج عوامل تأثیرگذار بر موفقیت شتابدهندههای استارتاپی حوزه دیجیتال و عوامل تأثیرپذیر از آن، از روش تحلیل مضمون (تحلیل تم) استفاده شد. برای شناسایی روابط بین متغیرها، از مدلسازی ساختاری- تفسیری استفادهشده است. یافتههای پژوهش شامل تشریح الگوی موفقیت شتابدهندههای استارتاپ های حوزه دیجیتال و تحلیل نتایج نفوذ همبستگی است. با بررسی نتایج بهدستآمده از نوزده عامل اصلی چابکی شناساییشده مشخص شد که انعطافپذیری ساختار سازمانی و تحلیل دادهها، داراي بیشترین قدرت نفوذ و توانایی پاسخ به مسائل محیطی و توانایی تغییر اهداف کسبوکار، داراي بیشترین وابستگی میباشند.
پرونده مقاله
با عنایت به اینکه شکاف قابل توجهی در مفهومسازی اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی وجود دارد، این مقاله یک چارچوب مفهومی اکوسیستم کسب وکار الکترونیکی آموزشی در عصر دیجیتال را با تلفیق دو مفهوم: اکوسیستم کسب وکار دیجیتال و اکوسیستم یادگیری دیجیتال (آموز چکیده کامل
با عنایت به اینکه شکاف قابل توجهی در مفهومسازی اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی وجود دارد، این مقاله یک چارچوب مفهومی اکوسیستم کسب وکار الکترونیکی آموزشی در عصر دیجیتال را با تلفیق دو مفهوم: اکوسیستم کسب وکار دیجیتال و اکوسیستم یادگیری دیجیتال (آموزش الکترونیکی) معرفی نموده و به منظور طراحی و تبیین مدل اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی به اجرا درآمده است، لذا این پژوهش از نظر جهتگیری، بنیادی و از نظر هدف، اکتشافی است و با بهكارگيري رویکرد توصیفی- همبستگی برای مرحله کمی به تحليل دادهها ميپردازد. در این پژوهش، مدل مفهومی با جمعبندی نظریات با استفاده از روشهای مرورکتابخانهای، نظرات خبرگان و با بررسی مطالعات صورت گرفته در کسب وکارهای دیجیتال و آموزش الکترونیکی (آموزش مجازی)، ابعاد، عوامل و مؤلفههای تأثیرگذار بر طراحی مدل اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی، انتخاب و استخراج شده و براي طراحی پرسشنامه، شاخصهاي مربوطه و مدل مفهومی پیشنهادی استفاده گردیده است. در بخش یافتههای استنباطی و آزمون فرضیهها، از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش به کمک نرمافزار SmartPLS2 دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. حداکثر سطح خطای آلفا جهت آزمون فرضیهها 05/0 در نظر گرفته شد.که در نتیجه چارچوب اکوسیستم کسب وکار دیجیتال با رویکرد آموزش الکترونیکی در عصر دیجیتال مبتنی بر ابعاد و مفاهیم: فناوری (زیرساختها)، عوامل فرهنگی و اجتماعی، افراد (استعدادها)، سواد اطلاعاتی، دولت و قوانین و مقررات، شبکهها و تعاملات، ذینفعان (بازارها و مشتریان)، عوامل محیطی، سرمایه، مساعدتهای مالی، عوامل تجاری، عوامل سازماني، عوامل آموزشی، نوآوری، پشتیبانی، ارزشیابی معرفی میگردد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب راهبرد تحول دیجیتالی صنعت حمل و نقل بار جادهای با تمرکز بر فناوری اینترنتاشیاء و تحلیلگری داده از روش پژوهش علم طراحی استفاده میکند. این پژوهش برحسب هدف، بنیادی- کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی؛ برحسب زمان گردآوری داده، مق چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب راهبرد تحول دیجیتالی صنعت حمل و نقل بار جادهای با تمرکز بر فناوری اینترنتاشیاء و تحلیلگری داده از روش پژوهش علم طراحی استفاده میکند. این پژوهش برحسب هدف، بنیادی- کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی؛ برحسب زمان گردآوری داده، مقطعی و برحسب روش گردآوری دادهها و یا ماهیت و روش پژوهش، پیمایشی بود. جمعآوری دادهها در بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعت حمل ونقل بار جادهای ایران که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و اصل اشباع انتخاب شدند، انجام شد. برای جمعآوری دادهها در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و نظرات 170 نفر از کارکنان این صنعت که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری طبقهای گزینش شدند، اخذ شد. تجزیه و تحلیل دادهها در بخش کیفی با تکنیک دلفی، مرور ادبیات و کدگذاری انجام شد و در بخش کمی از آمار استنباطی، آزمون تی تک نمونهای و مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزارهای SPSS و smartPLS استفاده شد. گام پنجم روش علم طراحی، با آزمون چارچوب راهبرد طراحیشده در شرکتی در صنعت مربوطه انجام شد. نتایج نشان داد راهبرد تحول دیجیتالی شامل دو راهبرد مدیریتی و عملیاتی است. همچنین پیامدها، عوامل اثرگذار، سازوکارها، تسهیلگرها و موانع در این چارچوب ارائه شد. براساس نتایج، از میان مؤلفههای چارچوب، راهبردهای مدیریتی نیازمند تقویت بیشتر هستند.
پرونده مقاله